جاودانگی و شور حسینی و عاشورایی

جاودانگی و شور حسینی و عاشورایی

بسمه تعالی

جاودانگی و شور حسینی و عاشورایی

جاودانگی آرزوی همۀ انسان هاست. میل به بقاء و همیشه ماندن از آرزوهای دیرپای آدمیان بوده و فکر نابودی و کوتاهی عمر و از دست دادن فرصت ها، همواره اندیشه ای تلخ و ناگوار و بر هم زنندۀ عیش و لذت شمرده می شده است.

علم روز نیز در پی همین تشنگی به بقاء، در صدد افزایش طول عمر، ازدیاد  امید به زندگی و کاستن از درد و رنج فکر ناکامی در بهره گیری از عمر است. موضوع منجمد کردن انسان تا مدتی بماند و سپس او را به زندگی طولانی تری بکشانند در همین راستا مطرح می شود.

الکسیس کارل فیزیولوژیست معروف غربی که دو بار جایزۀ نوبل برد یکی از آن دو مورد به این جهت بود که قلب یک جوجه را خارج از بدن آن جوجه به مدت 35 سال  در آزمایشگاهش، زنده نگه داشت. و در این مدت، هر چند یکبار، این قلب چندین برابر می شد و ناچار کوچکش می کردند تا این که نگهداری آن در آزمایشگاه مشکل شد.

در راستای همین میل به بقاء، فرعون های مصر در 5000 سال پیش دستور ساختن اهرام را دادند  تا جسد مومیایی شده فرعون ها و ملکه هایشان را در آنجا نگهداری کنند. وه چه عظمتی!

5000 سال پیش، بردگان 800 میلیون تخته سنگ بزرگ را که هر قطعه به طور میانگین دو تُن وزن دارد به قاهره آوردند تا 9 هرم بسازند . اتاق اصلی مقبره فقط از شش قطعه سنگ یکپارچه ساخته شده است و چندین میلیون قطعه سنگ بزرگ با وزن معدل دو تنی، روی آنها قرار دارد.

اما آیا جاودانه شدند یا آنکه نام ننگشان صفحۀ کتاب های تاریخ را سیاه و زشت کرده است و هر انسان آزاده ای از این اهرام بازدید می کند یاد میلیونها برده هایی می افتد که زیر بار کشیدن این سنگها بدون اهرم و جرثقیل، خرد شدند و اجساد له شدۀ آنان در دخمه هایی نزدیک این اهرام مدفون شد. فرعون دستور داده بود آن بیچاره ها را نزدیک آرامگاه خودش دفن کنند تا در مرگ نیز نگهبانیش کنند و روحشان هم در خدمت او باشند.

جاودانگی را باید در مسیر مردان الهی آموخت. در مسیر حسین بن علی علیه السلام که از 1371 سال قبل تاکنون زنده و جاوید مانده است و هر روز شعاع وجودش بیشتر می شود و مانند سنگی بزرگ  که در استخری عظیم می افتد هرچه از امواج آن می گذرد شعاع آن امواج بزرگ تر می شود.

اما سرانجام دشمنانش ؟ باز جز نام ننگی و خاطرۀ پلیدی از آنها در ذهن ها نمانده است. یزید تنها سه سال پس از عاشورا زنده ماند و سه سال نکبت و همراه با جنایت ( کشتار فجیع مردم مدینه و تراژدی عظیم حرّه و بالاخره به منجنیق بستن کعبه و آتش زدن خانۀ خدا.

بی ارزشی و کوتاهی دنیا. گذر سریع روزها و هفته ها بلکه سالها. هر حادثه ای را در گذشته مرور کنیم می گوییم انگار دیروز بود. از افراد مسن و هفتاد هشتاد ساله بپرسید انگار دیروز بود اولین بار به مکتب رفتند انگار دیروز بود ازدواج کردند انگار دیروز بود اولین فرزندشان به دنیا آمد. و ...

برگردیم به جاودانگی امام حسین علیه السلام، کربلا و عاشورا

یکی از نشانه های این جاودانگی باقی ماندن شور حسینی و حرارت محبت کربلایی در دلهاست.

پیامبر مهر ورزی و مهربانی فرمود: َ إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا

شعار همیشگی عاشقان حسین: أبد والله ما ننسی حسینا

هفت شین سفرۀ عشق عاشورایی  شور و شعور و شهود شهامت و شجاعت و شکیبایی و در پایان شهد شیرین شهادت

یکی از رموز این جاودانگی برپاداری عزا و ماتم بر سالار شهیدان است که در طول تاریخ همواره از سوی بزرگان دین تأکید شده است.

أثرات دنیوی این عزاداری ها

1.      پاک شدن از آلودگی ها :

هرکه را جامه زعشق چاک شد    او زحرص و عیب کلی پاک شد.

آویختن رشتۀ محبت انسان کاملی چون امام حسین بر گردن و کشیده شدن به دنبال او

رشته ای بر گردنم افکنده دوست      می کشد هر جا که خاطرخواه اوست  

رشته بر گردن نه از بی مهری است        زیور عشق است و بر گردن نکوست

این شیوه در زدودن آلودگی ها روش اهل سیر و سلوک و شیوۀ اهل معناست.

من به سرچشمۀ خورشید نه خود بردم راه   ذره ای بودم و عشق تو مرا بالا برد

من خسی بی سر و پایم که به سیل افتادم     آن که می برد مرا هم به دل دریا برد

تو مپندار که مجنون سرِ خود مجنون شد      از سمَک تا به سماکش کشش لیلا برد.

2.    برانگیخته شدن حس عاطفی و دیگر دوستی

ایثار، گذشت، فداکاری، محبت به دیگران، خدمت به بندگان خدا، تحمل سختی ها، تلاش برای آسایش و رفاه دیگران، و ... که در عزاداری ها نمود می یابد.

3.   تجلی روح حماسه، رشادت و ظلم ستیزی

نه ظلم کن به کسی و نی به زیر بار ظلم برو        که این مرام حسین است و منطق دین است.

حرکت های آزادیخواهانه در پرتو عاشورا، قیام مختار، قیام زید بن علی بن الحسین، قیام شهید فخّ، قیام 15 خرداد، راهپیمایی های محرم در ایران قبل از انقلاب، عملیات های جنگ هشت ساله در محرم، رمزهای عملیات به نام نامی سالار شهیدان حسین بن علی، و ابوالفضل العباس و ...

عشق حسین در عاشورای هشت سالۀ ایران

شهدای عاشق امام حسین

شهید همت هدیۀ امام حسین

این شهید 29 ساله (1362-1338) فرماندۀ لشکر 27 محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و بعد از مدتی فرماندۀ سپاه 11 قدر شامل لشکرهای محمد رسول الله صلی الله علیه وآله 31 عاشورا- 5 نصر و تیپ 10 سیدالشهداء

مادرش از دوران جنینی این شهید:

برخی بستگانم می خواستند به کربلا بروند ولی مرا نمی بردند هر چه اصرار کردم قبول نکردند تا در روضه امام حسین خواستم مرا هم بطلبد. با اتوبوسی قدیمی و کهنه و راهی پر چاله و خراب وبیابان و ...

در کربلا حالم خیلی خراب بود دکتر: به گمان 95% بچه از بین رفته . شب جمعه با اصرار خواستم به حرم بروم . درحرم با آقا: من نگران این بچه ام و جواب مردم را چه بدهم که می گفتند نرو. تا ساعت دو و سه نیمه شب در حرم ماندم

در برگشت احساس سبکی کردم گویا درد آرام شده بود خوابیدم درخواب بانویی بالباس عربی و چهره ای نورانی بچه ای در بغلش بود : بچه ات را بگیر. از خواب بیدار شدم احساس زنده بودن بچه کردم. بعد پاسپورتمان را مرتب تمدید کردیم تا 4ماه ماندیم.

شهید حاج شیرعلی سلطانی از شهدای شیراز

در وصیتنامه : من شرم می کنم فردای قیامت در محضر اباعبدالله الحسین سر داشته باشم . مسجدی و کتابخانه ای در آن مسجد ساخته بود وصیت کرده بود در قبری که خودش در آن کتابخانه آماده کرده دفنش کنند. بعد از شهادتش با کمال تعجب دیدند قبری که تهیه کرده بود دقیقا به اندازۀ بدن بی سر وی تعبیه شده است به گونه ای که اگر سر داشت درون قبر جانمی گرفت.

متن برگۀ نظرخواهی یکی از دانشجویان بازدید کنندۀ از مناطق جنگی (کاروان راهیان نور)

دانشگاه علوم پزشکی، تاریخ بازدید از مناطق جنگی 23/12/78 تا 27/12/78

راست و پوست کنده اعتراف می کنم بنده اصلاً بسیجی نیستم و خودم هم نمی دانم که اینجا چه می کنم من عضو نیروهای ملی مذهبی هستم، بودم و یک عمر به این جور مسائل خندیدم ،همه از زیر سؤال بردم. حالا چه بود که به این منطقه آمدم فکر می کنم  همان نیرویی که بارها از زبان مسؤولین و سرداران شنیدم، این بار هم به داد منِ بیچاره رسید.

از لحظه ای که به این سرزمین وارد شدم حس عجیبی پیدا کردم وحشت سراسر وجودم را فرا گرفته بود همه چیز، خود به خود به وجود آمد هر چه تلاش می کردم بیشتر گرفتار شدم. اولین بار در دو کوهه مست شدم. در طلائیه عاشق شدم و به خدا قسم در شلمچه به معراج رفتم . شهیدان را دیدم.

به ابوالفضل قسم، بوی آنها را شنیدم و زار زار اشک ریختم. صد بار توبه کردم. با شهدا عشقبازی کردم. روسیاهم نمی دانم به آنها چه بگویم؟ خدایا چرا من این جوری شدم این چه جهالتی است که در دلم افتاده. همت کیست که من عاشقش شدم علم الهدی کیست که من دست در دستش می گذارم و برایش اشک می ریزم . باکری، باقری، اسکندری، چمران و ... این ها، همه بچه های فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هستند .

خدایا غلط کردم، خدایا غلط کردم، توبه کردم، استغفر الله ربی و أتوب إلیه...

  

 

 




:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: جاودانگی و شور حسینی و عاشورایی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : محمد احمدی
تاریخ : سه شنبه 3 بهمن 1391
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: